این بود موقعیت آن روز و طرز رفتار علی علیه السلام در آن روز. ولی بعدها چرخ زمانه برگشت و در اوضاع و احوال تغییراتی رخ داد، وضع مسلمین از لحاظ خارجی مستحکم شده بود ولی فساد از داخل به طرز موثر و ریشه کن کننده ای سر درآورده بود و موقعی رسید که شخص علی(ع) مقاومت در مقابل طاغیان مسلمین را واجب دانست و همان طوری که پیغمبر خبر داد در جمل و صفین و نهروان با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگید و در برابر سرکشیهای آنها مردانه مقاومت کرد. در زمان خلافت یزید بن معاویه اوضاع و احوال صورت بی سابقه ای پیدا کرد. شخص خلیفه وقت علاوه بر آن که از جنبه شخصی مردی پست و فرومایه و فاسق بود، در سیاستی که پیش گرفته بود رسما مردم را به طرف بی دینی سوق می داد و علیه اسلام و پیغمبر اسلام تظاهراتی می کرد. خلافت یزید بعد از خلافت بیست ساله معاویه بود که روح دینی به تدریج در مردم رو به زوال و انعدام می رفت، آن شور و هیجان و شوق و ایمان و اطمینان مسلمین صدر اسلام که یگانه وسیله پیشرفت و پیروزی آنها بود رو به سردی وافسردگی می رفت و یک رخوت و سستی عمومی پیدا شده بود. امام حسین(ع) در چنین موقعیتی قیام و جهاد، بلکه شهادت و قربانی دادن را واجب و لازم شمرد. شهادت و قربانی دادن امام حسین(ع) آن هم با آن وضع فجیع و جانگداز، به منزله تکان سختی بود که به پیکره خواب آلود آن روز جامعه اسلامی داده شد و به منزله بانگ بیدار باشی بود که گوشها و هوشها را متوجه خطر بزرگی که به مسلمین رو آورده بود نمود و حقا کار خود را کرد.از لحاظ روان شناسی ثابت شده که تکانهای سخت که به روحیه فرد وارد شود گاهی آثار عجیبی می دهد. ای بسا فلجها که با ضربتهای سختی که به روحیه آنها وارد کرده موجب تحریک عنیفی بر عضو شده و عضو را از فلج بیرون آورده و همچنین است رخوتها و سستیها و فلجهایی که بر پیکر یک اجتماع وارد می شود و حوادث سخت و جانگدازی که روحیه اجتماع را سخت تکان بدهد، همان اثر تحریکاتی را دارد که بر روحیه فرد وارد شود.به شهادت تاریخ، شهادت جانگداز اباعبدالله تاثیر عمیقی در روحیه مسلمین کرد و چشمها را از خواب بیدار کرد و همین امر موجب شد که بعدها انقلابات و طغیانها علیه دستگاه خلافت امور بپا شد و تا قرنها همین حادثه دلها را به هیجان می آورد و افراد را علیه مظالم امویین برمی انگیخت تا بالاخره منجر به انقراض خلافت و حکومت نکبت بار اموی شد. علی بن ابیطالب(ع) و فرزند ارجمندش ابا عبدالله هر دو از یک نقشه اصلی پیروی می کردند و یک هدف داشتند و آن عبارت بود از حفظ شوکت اسلام و تعقیب هدف پیغمبر اکرم(ص). این نقشه را خود پیغمبر(ص) به صورتی و علی(ع) به صورت دیگر و حسین بن علی(ع) به صورت سومی عمل کردند.
مرتضی مطهّری
... پایان ...