عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

۹۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است


فقمت بالامر حین فشلوا و تطلّعت حین تقبّعوا و مضیت بنور الله حین وقفوا و کنت

 اخفضهم صوتا و اعلاهم فوتا :

در آن زمان که مسلمانان سستی نمودند من به پا خاستم و آنگاه که سر در لاک خود

 فرو برده بودند سر بر افراشتم و در آن هنگام که زبان در کام کشیده بودند زبان

گشودم و آن هنگام که در راه ماندند در پرتو نور خداوند پیش رفتم،در آن حال صدایم از

 همه پایین تر بود و حال آنکه از همگان پیشی جسته بودم

فطرت بعنانها واستبددت برهانها،کالجبل لا تحرّکه القواصف و لا تزیله العواصف :

پس زمام فضائل را به دست گرفته به پیش تاختم و در این مسابقه جایزه را به تنهایی

از همگان بردم،مانند کوه که بادهای شکننده آن را نتواند جنباند و طوفان ها از جایش

 بر نتوانند کند.

لم یکن لاحد فیّ مهمز و لا لقائل فیّ مغمز :

هیچ کس بر من عیبی نتوانست گرفت و هیچ گوینده ای نتوانسته از من بد گوید.

الذّلیل عندی عزیز حتّی آخذ الحقّ له و القویّ عندی ضعیف حتّی آخذ الحقّ

منه.رضینا عن الله قضاءه و سلّمنا لله امره :

انسان خوار و ستمدیده در نزد من عزیز و ارجمند است تا آنگاه که حق او را بستانم و

انسان نیرومند و زورگو در نزد من ناتوان است تا حق را از او بگیرم (و به صاحبش

 برگردانم).به قضای الهی خشنودیم و تسلیم فرمان اوییم.

اترانی اکذب علی رسول الله-صلّی الله علیه و آله-؟ والله لانا اوّل من صدّقه فلا اکون اوّل من کذب علیه :

پندارید که من بر رسول خدا (ص) دروغ می بندم؟به خدا سوگند من نخستین کسی

 بودم که او را تصدیق کرد،پس چگونه نخستین کسی باشم که بر او دروغ می بندد؟

 

(نقل از خطبه 37 نهج البلاغه)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۴۴
یه بنده خدا

و قد علمتم موضعی من رسول الله-صلّی الله علیه و آله- بالقرابة القریبة والمنزلة الخصیصة،وضعنی فی حجره و انا ولید،یضمّنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسّنی جسده و یشمّنی عرفه و کان یمضع الشّیی ثمّ یلقّمنیه و ما وجد لی کذبة فی قول و لا خطلة فی فعل:

شما جایگاه مرا نزد رسول الله- صلی الله علیه و آله- از نظر خویشاوندی

نزدیک و منزلت ویژه،می دانید.زمانی که کودک بودم مرا در دامن خویش می

 نهاد و بر سینهء خود می چسباند و در بسترش در کنار خود می خوابانید و

 بدنش را به من می چسباند و بوی خوش خود را به مشام من می

 رساند،گاه چیزی را می جوید و سپس آن را در دهان من می گذاشت،او

 هرگز نه از من دروغی شنید و نه در رفتارم خطائی دید.

 

 

و لقد قرن الله به – صلّی الله علیه و آله –من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته،یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم،لیله و نهاره و لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل اثر امّه،یرفع لی فی کلّ یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به:

و از آن زمان که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از شیر گرفته

 شد،خداوند بزرگترین فرشتهء خود را همنشین او ساخت تا شب و روز او را

 در راه بزرگواری ها و خوی و خصلت های نیکوی جهان حرکت دهد و من

چون بچهء شتر که پی مادرش رود در پی او می رفتم و او هر روز برای من

 از خوی های خود پرچمی برمی افراشت و مرا می فرمود که آن را

 سرمشق خود قرار دهم.

 

و لقد کان یجاور فی کلّ سنة بحراء،فاراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله –صلّی الله علیه و آله-و خدیجة و انا ثالثهما،اری نور الوحی و الرّسالة و اشمّ ریح النّبوّة:

هر سال در غار حرا زمانی چند خلوت می گزید و من او را می دیدم و

کسی جز من نمیدید،در آن زمان اسلام را خانه ای نبود مگر خانهء رسول

الله-صلّی الله علیه و آله – و خدیجه که من سومین ایشان بودم،نور وحی و

رسالت را می دیدم و رایحهء نبوت را استشمام می کردم.

و لقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحی علیه-صلّی الله علیه و آله –فقلت یا رسول الله ما هذه الرنّة؟ فقال هذا الشیطان قد ایس من عبادته،انّک تسمع ما اسمع و تری ما اری،الّا انّک لست بنبیّ و لکنّ لوزیر و انّک لعلی خیر:

و آنگاه که بر پیامبر صلی الله علیه و آله وحی نازل شد من صدای نالهء

شیطان را شنیدم،پرسیدم یا رسول الله! این چه صدائی بود؟ فرمود: این

شیطان است،از اینکه او را بپرستند نومید شد،به راستی تو هم می شنوی

 آنچه را من می شنوم و می بینی آنچه را که من می بینم،با این تفاوت که

تو پیامبر نیستی،اما تو وزیر منی و تو در راه خیر هستی.

(نقل از خطبه 234 نهج البلاغه)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۳۹
یه بنده خدا

و قد استبطأ اصحابه اذنه لهم فی القتال بصفّین :

سخنی از امام(ع) در موقعی که یارانش تصور کردند آن

 حضرت در صدور اجازهء جنگ به آنان در صفین درنگ می ورزد:


امّا قولکم:اکلّ ذلک کراهیّۀالموت؟ فوالله ما ابالی دخلت

 الی الموت او خرج الموت الیّ:


اما این سخن شما که آیا این همه درنگ و کندی به

 خاطر این است که مرگ را ناخوش می دارم؟به خدا

سوگند باکی ندارم که من به سراغ مرگ روم یا مرگ به

سراغ من آید.


و امّا قولکم:شکّاً فی اهل الشّام،فوالله ما دفعت الحرب

 یوماً الّا و انا اطمع ان تلحق بی طائفۀ فتهتدی بی و

تعشو الی ضوئی:


و اما اینکه می گوئید در پیکار با مردم شام دچار تردید

 شده ام،به خدا سوگند هیچ گاه جنگ را حتی یک روز به

 تاخیر نینداختم مگر به امید آنکه گروهی از ایشان به من

 بپیوندند و به وسیلهء من هدایت شوند و با چشمان کم

 سوی خود،روشنی مرا ببینند.

 

و ذلک احبّ الیّ من ان اقتلها علی ضلالها و ان کانت تبوء

 بآثامها:


و این نزد من خوشتر است از اینکه آنان را در حال

گمراهی شان بکشم،هرچند گناهش به گردن خود آنان

 است.

(نقل از خطبهء ۵۴ نهج البلاغه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۵:۰۵
یه بنده خدا

آموزهء‌ قصاص،حقی انسانی و تأثیرگذار:
آموزهء‌ قصاص در میان جوامع انسانی بی‌سابقه نبوده است؛ حتی در کهن‌ترین قوانین برجای مانده از ادیان و تمدن‌های گذشته نمونه‌هایی از "مقابله به مثل” وجود دارد؛ باور به حق قصاص برای فردی که موردتجاوز قرار گرفته، باوری است که ریشه در وجدان و فطرت انسانی دارد. انسان‌ها با وجدان و فطرت خویش به خوبی درک می‌کنند که اگر کسی عامدانه و با قصد قبلی به ضرب، جرح یا قتل دیگری اقدام کرد و یکی از امکانات حیاتی او را مورد هجوم و نابودی قرار داد، فرد تجاوزشده، حق دارد مثل همان رفتار را با فرد جانی و تجاوزگر انجام دهد. از آنجا که اسلام نظام باورمندی و ارزشی و عملی خود را بر مبنای فطرت قرار داده است آموزه‌ قصاص را پیشنهاد کرده و آن را حق مجنی‌علیه دانسته است. در نظام حقوقی و کیفری اسلام هم قصاص، از نظر مفهومی، همان مقابله به مثل است، اما با توجه به ویژگی‌ها و شرایطی که برای آن مقرر شده، می‌توان ادعا کرد که قصاص، نهادی جدید و کاملا متفاوت با چیزی است که در گذشته وجود داشته است. بنابراین وجود سابقه تاریخی برای قصاص، خصوصا در ادیان گذشته، دلیلی بر امضایی بودن آن نیست.(6) البته در مواردی که قصاص رواست، دو راه پیشنهادی دیگر هم وجود دارد که مجنی‌علیه بر اساس مصالح و مقاصد خود می‌تواند هرکدام را انتخاب کند؛ آن دو راه یکی گرفتن خسارت مالی و دیگری بخشش است. نکته مهم در تشریع قصاص از یک سو و تشویق به بخشش از سوی دیگر این است که مجنی علیه یا خانواده او نخست حق اِعمال مقابله به مثل و فرونشاندن خشم خود از جنایت و جانی را داشته باشند ولی با ایجاد انگیزه های درونزا و برون‌زا به بخشش رو آورند. اگر شارع مقدس از ابتدا راه قصاص را بر مظلوم و خانواده او می‌بست و آنها را بر اموری که اکراه دارند، اجبار می‌کرد، خشم‌ها و کینه‌ها همچنان در سینه‌ها متراکم می‌شد و فاجعه‌هایی به مراتب سهمگین‌تر روی می‌داد!
نتیجه‌ سخن آنکه:
1. امضایی بودن برخی از احکام اسلامی، به معنی موقتی‌بودن آن و برنامه‌ریزی اسلام برای حذف کامل آن نیست.
2. مقایسه رسم برده‌داری با آموزه‌ قصاص، از آن جهت که هر دو احکامی امضایی‌اند و از این رو باید نفی و محو شوند، نتیجه‌ای باطل و ناموجه است؛ زیرا هرکدام از این دو رفتار دلیل خاص خود را داشته و حکمت متفاوتی دارند. علاوه‌بر این با بررسی تاریخ احکام فقهی و کتابها‌ در می‌یابیم که آموزه‌ قصاص از احکام امضایی نیست!
3. از منظر نظام حقوقی و کیفری اسلام، فلسفه‌ قصاص، جلوگیری از انتقام‌های کور، حفظ امنیت جامعه، پاسداشت سلامت جسم و روان انسان‌ها، تنبیه مجرم و اعمال حق مقابله به مثل برای فرد مورد جنایت قرار گرفته است و از این جهت، کاملا با موضوع برده‌داری متفاوت است.
4. به فرض منتفی‌شدن برخی از احکام امضایی یا موضوعات آنها، چنین امری هرگز دلیل امکان یا الزام دیگر احکام امضایی نیست؛ بخصوص در مواردی که هنوز مصلحت و فلسفه آن حکم باقی باشد.
5. کارکرد اصلى قصاص در بازدارندگى و پیشگیرى از وقوع جرایم است و تنها با وجود مجازات قصاص، جرایم علیه‌اشخاص را مى‌توان به حداقل ممکن رساند و چنین هدفى با هیچ مجازات دیگرى تأمین نخواهد شد.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پانوشت ها:
6.خسروشاهی، قدرت الله؛ فلسفهء قصاص از دیدگاه اسلام؛ قم ، بوستان کتاب قم، چاپ اول 1380، ص 73

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۸
یه بنده خدا

احکام امضایی، پویایی و عقلانیت:
همواره چنین نیست که احکام امضایى به علت پسندیده‌بودن، مورد امضا و تأیید شارع قرار گرفته باشند؛ بلکه این گونه احکام بر دو قسمند: یکم: «احکام امضایى مطلوب» و دوم: «احکام امضایى تحمیلى».
احکام امضایی تحمیلی احکامی هستند که نه به سبب موجه و مطلوب‌بودن، بلکه به سبب رواج در میان عرف و وجود محذورات اجتماعى در مخالفت با آنها، موقتا مورد امضا قرار گرفته‌اند. در حقیقت، پذیرش این دسته از احکام، بر شریعت تحمیل شده است؛ در حالى که احکام امضایی مطلوب این گونه نیست و به سبب عقلایى، منطقى و موجه‌بودن از منظر نظام حقوقی اسلام، مورد تأیید شرع قرار گرفته‌ است. براى مثال در زمان بعثت حضرت ختمى مرتبت (صلی الله علیه و آله) موضوع برده‌داری، امری معمول و رایج میان عرف بود؛ به گونه‌اى که برده‌داری دست کم، یکى از منابع اصلى مالکیت به شمار می‌رفت. اگر شریعت اسلام آن را نمى‌پذیرفت و آن را باطل اعلام می‌کرد، در واقع اصلى‌ترین منبع ثروت مردم را کأن لم یکن اعلام می‌کرد. به خوبی روشن است که از میان برداشتن چنین مناسبات ریشه‌داری در میان مردم، بدون مقدمات لازم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، می‌تواند پیامدهای بسیار ویرانگری برای جامعه ایجاد کند و از سوی دیگر بسیاری از مردم را بر علیه دین تهییج و تحریک کرده و دشمنی‌ها را بدون حکمت افزایش دهد. از این رو آن را به نحو تحمیلى پذیرفت، اما سیاستى اتخاذ کرد که برده‌دارى به تدریج ملغى و منسوخ شود. هرچند برده‌گیری و برده‌داری از طریق جنگ را پذیرفت و آن را ‌ ملغی نکرد؛ زیرا در این امر حکمت‌هایی وجود دارد که در جای خود از آنها بحث شده است.(4)
اما احکام امضایى مطلوب، به سبب برخورداری از مبنایی عقلایی، داشتن قابلیت بقا، نقش تسهیل‌کننده و سامان‌دهنده در امور اجتماعی، پذیرفته و امضا می‌شود؛ هرچند ممکن است اصلاحات و تغییراتی در آن اصورت گیرد. از این رو هیچگونه ملازمه‌ای میان امضایی‌بودن حکم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد؛ بلکه حکم امضاشده نیز مانند احکام تأسیسی، مشمول حدیث امام صادق(ع) قرار دارد که فرمود: «حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است»!(5)احکام امضایی مطلوب یا ریشه در عقلانیت انسان‌ها دارد و یا از شریعت‌های گذشته بر جای مانده است و از این رو مورد تأیید شریعت اسلامی قرار گرفته است. بنابر این ادعای اینکه اسلام بر مبنای جبر اجتماعی به پاره‌ای از احکام رایج در میان مردم زمانه نزول تن داده است و امروزه که چنان جبری وجود ندارد باید در تغییر و اصلاح آن احکام اقدام کرد، ادعایی باطل و نارواست. اگر به تاریخ نزول قرآن و تشریع احکام عملی بنگریم، خواهیم دید که رفتارها و احکام فراوان دیگری وجود داشت که اتفاقا از منظر فرهنگ عامیانه، مهم‌تر و ریشه‌دارتر بود ولی به سبب آنکه آموزه‌هایی غیرانسانی، ملحدانه و نامعقول بود، اسلام با آن به ستیز برخاست و آن را برانداخت. رسم میخوارگی، انواع ازدواج‌های باطل و روابط نامشروع، شرک و بت‌پرستی، زنده در گور کردن دختران و ده‌ها رسم و عادت غلط و نامعقول و غیراخلاقی دیگر با شدت و صراحت باطل و انکار شد.

پانوشت ها:
4. محقق داماد، قواعد فقه ، ج‌1، ص: 7

5.کافی ، ج 1 ، ص 58

ادامه دارد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۹:۲۴
یه بنده خدا


قصاص یکی از احکام مهم کیفری در نظام حقوقی اسلام است و قرآن کریم قصاص را مایهء حیات جامعه می‌داند. تشریع حکم قصاص حکمت‌های گوناگونی دارد: حرمت نهادن به جان و سلامت بدنی انسان‌ها، پیشگیری از روی دادن انتقام‌های کور و به دور از عدالت و جلوگیری از جرأت‌یافتن جنایتکاران در کشتن، ناقص‌کردن و زخمی‌کردن دیگر افراد جامعه. حیات سالم اجتماعی در گرو وجود امنیت و آسایش عمومی و رعایت حقوق و تکالیف متقابل است و آسایش عمومی هم بر حفظ اصول و ارکان حیات اجتماعی تکیه دارد. با نگاهی استقرایی و بدون تأکید بر انحصار، مؤلفه‌های اصلی حیات اجتماعی عبارتند از: دین، جان، مال، امنیت و خرد انسانی. اصول نامبرده زیربنای جامعه سالم را تشکیل می‌دهد و هرکدام با اجزا و فروعات خود، همه مصالح مهم و ارزشمند جامعه را فرا می‌گیرد. احکام شریعت اسلامی (والبته با کمی تفاوت، همه نظام‌های حقوقی) برای صیانت و مراقبت از این 5 عنصر مهم تشکیل شده و می‌شود. نظام حقوقی اسلام، بمانند دیگر نظام‌های فکری و عملی آن، بر پایه‌ فطرت انسانی بنا شده است و هرگز نمی‌تواند خاستگاه فطری خود را در جعل احکام و حقوق نادیده بگیرد. از این رو هرگونه تبدیل و تبدل در احکام دین، چه فردی و چه اجتماعی، چه حقوقی و چه کیفری، تا زمانی موجه و مقبول است که برپایه‌ امر فطرت صورت گیرد. تنافی با پسندهای زمانه و تعارض با حقوق مدرن و بهانه‌های واهی دیگر دلیل درست و قانع‌کننده‌ای برای دست برداشتن از آموزه‌ها و احکام دینی نیست و با منطق تفکر و عمل انسانی ناسازگار است.
احکام امضایی و احکام تاسیسی در اسلام:
شریعت اسلامی در برخورد با زندگى انسان‌ها و شیوه‌هاى متداول در میان آنها، یکسره از موضع نفى یا اثبات برخورد نکرده است؛ بلکه گاهی کاملا آن‌ شیوه‌ها را پذیرفته و تأیید کرده، گاهی با اعمال اصلاحات و حذف و اضافه‌هایی به آن رسمیت بخشیده و گاهی آن را باطل و ناروا معرفی کرده است. اگر وجود سیره‌ها و روش‌های عقلایی در میان مردم برای حفظ نظم اجتماعى و تسهیل معیشت آنها هدف‌گذاری شده باشد و مصلحتى مقبول و توجیه‌پذیر آن را همراهی کند، از سوی شریعت به رسمیت شناخته می‌شود. نظیر اکثر احکام و مقررات راجع به قراردادها. گاهی رویه‌های جاری ، مفید و دارای مصلحت است اما به عللی نیازمند اصلاح و بازنگرى است؛ در این گونه موارد، شارع با افزودن برخى قیود و شروط، بناى عقلا را می‌پذیرد. از این رو آن دسته از این قواعد، مقرّرات و مراسم، که شارع آن‌ را هرچند با سکوت رضایت‌آمیز پذیرفته و به طور کامل یا إعمال اصلاحات جزئى یا کلّى تأیید و امضا کرده است، احکام امضایى نامیده مى‌شود. در مقابل این دسته، دسته احکام تأسیسى قرار دارد.(1) حکم تأسیسى به حکمی می‌گویند که شارع مقدس آن را براى نخستین بار، بدون هیچ پیشینه‌اى نزد عرف و عقلا، تشریع کرده است؛ مانند بسیارى از احکام پنج‌گانۀ تکلیفى همچون نماز، روزه و ارث و پاره‌ای از احکام کیفرى، مانند قطع انگشتان دست دزد،....(2) مهم‌ترین وجه تمایز احکام تأسیسى از احکام امضایى این است که در حکم تأسیسى، شرایط، قلمرو و مفاد حکم، مستخرج از ادلۀ شرعى است؛ در حالى که در احکام امضایى، با رجوع به عرف و سیرۀ عقلا، نوع و نحوۀ اجراى حکم توسط آنان در زمان امضای حکم از سوی شارع، به مفاد و شرایط حکم دست می‌یابیم.(3)

پانوشت ها:
1. مبسوط در ترمینولوژى حقوق، ج 1؛ ص 187 و جامع الشتات ص 176.
2. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، ج‌3، ص: 350
3. الشروط او الالتزامات التبعیهًْ فى العقود، ج 1؛ ص98- 99.

ادامه دارد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۹
یه بنده خدا

دین الهی از سه لایه‌ نظام باورمندی (جهان‌بینی)، نظام ارزشی (اخلاق) و نظام عملی (شریعت یا فقه) تشکیل شده است. نظام باورمندی، مجموعه‌ای منسجم از شناخت‌های به باورنشسته از حقایق تودرتوی عالم وجود است. تصویر روشنی از فرایند آفرینش هستی و انسان تا نقطه‌ تکامل آن. نظام ارزشی به مجموعه‌ای از مفاهیم نظر دارد که تحقق آن یا هدف اصلی از آفرینش انسان است و یا به مثابه‌ اهدافی میانی و ابزارهایی ضروری، هدف غایی آفرینش او را محقق می‌کند. منظور از نظام عملی یا شریعت، مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری فردی و اجتماعی، عبادی و غیر عبادی است که فرد مسلمان و جامعه‌ اسلامی را در تحقق ارزش‌های اصیل الهی و رسیدن به نقطه‌ اوج کمال و سعادت حقیقی یاری می‌کند. این سه مجموعه، کاملا مرتبط، منسجم و در هم تنیده است و تغییر در هرکدام به دگرگونی در دیگری منتهی می‌شود. همچنانکه در یافتن جهان‌بینی روشن و درست، به عقل و وحی نیازمندیم؛ در فهم نظام ارزشی و عملی نیز به هردو محتاج هستیم. با ورود تفکرات غربی پس از رنسانس به جوامع مسلمان و پدیدآمدن تعارض‌ها و تضادهای فکری در ذهن دسته‌ای از تحصیلکرده‌های غرب‌دیده یا غریب‌زده، موج تردید در باورها، ارزش‌ها و آموزه‌های عملی دینی به جوامع اسلامی هم سرایت کرد. بسیاری از روشنفکران خودباخته و مرعوب پیشرفت‌های فن‌آورانه‌ غرب، با مسلم انگاشتن عقلانیت غربی و اتکا به نظریه‌های جدید اندیشمندان آن سامان، در توصیف و تبیین واقعیت‌های جهان غرب و انسان غربی و ارائه‌ الگوی عملی برای درمان ‌دردها و ارتقاء مادی و اجتماعی او، کوشش کردند تا این مسائل را بر جوامع مسلمان هم تحمیل کرده و همان مفاهیم نظری و مدل‌های عملی را برای جوامع خود تجویز کنند. از این رو دست به کار شده و همه‌ مفاهیم دینی و برنامه‌ها و مدل‌های عملی تشریعی را که با عقلانیت غربی ناسازگار به نظر می‌رسید به تیغ اصلاحات توهمی خود سپردند. حوزه‌ احکام حقوقی و جزایی اسلام یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی است که مورد دستبرد روشنفکران قرار گرفته و تلاش مستمری را برای دگرگونی آن به سمت غربی و عرفی‌شدن به کار گرفته‌اند. در نوشتار حاضر یکی از شبهات مربوط به قانون قصاص و نیز نگاه اسلام به برده داری مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
چکیدهء شبهه:
رسم اجتماعی برده‌داری یکی از احکام امضایی اسلام است. پیامبر اسلام به علت شرایط خاص اجتماعی و تنگناهایی که در براندازی این رسم زشت و غیر انسانی وجود داشت، ناچار شد آن را بپذیرد؛ اما همواره به دنبال آن بود که آن را به کلی برانداخته حکم جواز آن را به حکم حرمت اصلاح کند. از این رو پیامبر با وضع مقرراتی تلاش کرد تا آن را تعدیل کرده و شدت آن را بکاهد. این روند همچنان ادامه داشت تا جایی که کم کم حکم جواز آن نفی شده و همگان امروزه برده‌داری را رفتاری غیرانسانی و غیراسلامی می‌دانیم. آموزه‌ قصاص هم مانند برده‌داری از احکام امضایی اسلام به شمار می‌رود. از آنجا که مسلمانان، حکم امضایی برده‌داری را به علت اینکه اخلاقاً ناموجه و نقض حقوق بشر است، کنار گذاشتند، پس می‌توانند حکم امضایی قصاص را هم به همین علت کنار بگذارند. نه برده‌داری و نه قصاص، هیچ یک، اسلامی و الهی نیستند!

ادامه دارد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۰۱
یه بنده خدا
خوشبختانه دولت جمهوری اسلامی عزم مبارزه با تحریفات در عزاداریها کرده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ تصاویر ائمه را ممنوع اعلام کرد و نیروی انتظامی نیز اعلام کرد که اگر هیئت های عزاداری این تصاویر را نصب کنند یا در دسته های خود قرار دهند برخورد قانونی خواهد شد. امیدواریم که این قوانین جدی گرفته شود. چه مانعی دارد که دسته هایی برای عزاداری تشکیل شود که فقط از پرچمهایی با شعارهای اسلامی مانند الله اکبر و لا اله الا الله و از پارچه نوشته هایی حاوی سخنان امام حسین علیه السلام یا سخنان بزرگان درباره حادثه کربلا استفاده کنند و از حمل علم و کتل که ریشه آنها معلوم نیست بپرهیزند و به سینه زنی و زنجیرزنی بپردازند و البته از نوحه های حیات بخش و نه مخدر بهره گیرند که علاوه بر جنبه مظلومیت و تراژدی این حادثه به جنبه حماسی و شورآفرینی و حرکت بخشی آن نیز نظر داشته باشد، آنگاه خواهیم دید که این واقعه بزرگ که یاد و بزرگداشت آن سال به سال تجدید می شود، اثری اعجاب انگیز در تهذیب نفس جامعه و در ایجاد نهضت ها و حرکت های عدالت خواهانه و ضدظلم خواهد داشت. البته شخصیت های موجه روحانی و دانشگاهی باید در راه اندازی این گونه دسته ها عزاداری پیشقدم شوند.
انحراف دیگری که در عزاداریهای ما پدید آمده، این است که در این ایام کمتر به تحلیل این حادثه بزرگ و درس آموز پرداخته می شود و گاهی فقط به عزاداری می پردازیم و از این فرصت طلایی که همه اقشار جامعه به مساجد روی می آورند استفاده درست نمی کنیم.
روحانیت باید برای این ایام سخنرانان زیادی را در سطح کشور بسیج کند تا کار به دست افراد کم سواد یا بی سواد نیفتد. با همتی که در سطوح مختلف جامعه از مراجع عظام گرفته تا هیئت های مذهبی در جهت زدودن تحریفات و انحرافات از عزاداریهای حسینی ملاحظه می شود امید زیادی به اصلاح عزاداریها در دل مؤمنان پدید آمده است.

... پایان ...

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۹:۵۳
یه بنده خدا

جعل، دروغ، وضع در این قضایا الی ما شاء الله است و اینهاست که روضه ها و ذکر مصیبت ها را کم اثر کرده والا اصل روضه و ذکر مصیبت باید باقی بماند و مسئله امام حسین و اشک ریختن برای امام حسین و محرم عاشورا و تظاهرات برای محرم و دسته بیرون آمدن، تمام اینها باید محفوظ بماند ولی البته من نمی گویم حتماً باید به آن شکل که از زمان قاجاریه معمول شده که بیشتر از قفقاز به این طرف آمده انجام شود و حتماً اینها هم باید باشد. اینها کارهای جدیدی است که بیرون آمده، بسیاری از اینها درست نیست و باید عزاداریها را اصلاح کنیم. شیعه قسمتی از کیان خویش را با همین حنین ها و ناله ها و فریادها و شکایت کردن از ظلم ها حفظ کرده است.»1
آری، اصلاح عزاداریها امری حساس است و اندکی افراط یا تفریط، اثر معکوس می بخشد. اگر مانند برخی روشنفکران در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با هرچه روضه و گریه و اشک برای امام حسین است مبارزه کنیم دچار خطای فاحش شده و خود را از یک منبع عظیم نیروی اجتماعی محروم کرده ایم، و اگر مانند برخی عوام استفاده از هر وسیله ای برای عزاداری امام حسین را جایز بدانیم ولو از قفقاز وارد فرهنگ ما شده باشد (مانند علم و کتل) و صرفاً دنبال شور و واویلا باشیم این حادثه را از اثر انداخته و به صورت یک سرگرمی و عادت درآورده ایم. باید ضمن آن که به تحلیل این حادثه و جنبه عقلی و استدلالی آن می پردازیم از اشباع عواطف و احساسات نیز غافل نمانیم و خلاصه سهم عقل و دل از این واقعه عظیم و جامع تاریخی را به عدالت بدهیم.
اخیراً انحرافی در دسته های عزاداری و هیئت های مذهبی ما پدید آمده و آن استفاده از تصاویر و شمایل ائمه اطهار علیهم السلام است. قطع نظر از این که تصاویر موجود هیچ اصالتی ندارد و معلوم نیست چه مقدار شباهت وجود داشته باشد، اساساً این امر می تواند به حریم توحید آسیب برساند، زیرا به تدریج مردم با این تصاویر انس می گیرند و خود اینها موضوعیت پیدا می کند، احیاناً به روی آنها دست می کشند و حاجات خود را از آنها می خواهند و این یعنی شرک در عبادت و نوعی بت پرستی. آنگاه شیعه از سوی فرقه منحرف وهابیه مورد اعتراض قرار می گیرد که اینها امامان خود را در جایگاه خدا می نشانند و شرک می ورزند، و سپس آمریکا و انگلیس و اسرائیل در جهت تفرقه میان شیعه و سنی بهره برداری می کنند.
به تعبیر شهید آیت الله مطهری «اسلام شعار تصویری ندارد، همچنان که شعار عددی هم ندارد.» حتی هلال احمر شعار اسلامی نیست، تنها مسلمین برای آن که در مقابل صلیب سرخ شعار مستقلی داشته باشند آن را ابداع کردند. همه اینها برای آن است ک حریم توحید محفوظ بماند. چرا بزرگان ما مانند مرحوم آیت الله بروجردی تاکید می کردند که هنگام زیارت اعتاب مقدسه پیشانی بر ضریح نگذارید و حالت سجده به خود نگیرید؟ برای آنکه شائبه شرک پدید نیاید و حریم توحید محفوظ بماند.

ادامه دارد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۴
یه بنده خدا

تحریف معنوی دیگر این است که ماهیت این حادثه را انفجار بدانیم و برای حسابگری و محاسبه نتیجه سهمی قائل نباشیم. گویی امام علیه السلام در اثر غلیان احساسات و عواطف و به خاطر کینه های شخصی و خانوادگی، بدون توجه به نتیجه کار خود اقداماتی را صورت داده است! شکی نیست که این تحلیل از حادثه کربلا ارزش این قیام و طبعا اثرگذاری آن را به شدت پایین می آورد.
تحریف سوم آن است که مانند برخی نویسندگان معاصر عامل اصلی نهضت امام حسین را دعوت مردم کوفه معرفی کنیم، به این نحو که مردم کوفه امام را دعوت کردند و قول همراهی دادند اما خلف وعده کردند و امام حسین در این شرایط راه بازگشت نداشت و مجبور شد بجنگد. حتی چندبار پیشنهاد صلح داد و مقبول واقع نشد. بدیهی است که این تحلیل از این واقعه بی بدیل تاریخی نیز ارزش این قیام و اثرگذاری آن را تنزل می دهد زیرا جنگیدن اجباری در حالی که راه دیگری وجود ندارد ارزش زیادی ندارد.
اما تحلیل درست این حادثه، بطلان تحریفات مذکور را آشکار می سازد. عوامل مختلفی در قیام امام حسین دخالت داشته است. عامل اصلی، امر به معروف و نهی از منکر بوده، عامل درجه دوم امتناع از بیعت و عامل درجه سوم دعوت مردم کوفه بوده است، به طوری که حتی اگر عامل دعوت مردم کوفه و عامل بیعت نیز در کار نبود، امام حسین علیه السلام به خاطر شرایط خاص زمان خود که از آن جمله است موروثی شدن خلافت اسلامی و شخصیت خاص یزید، براساس اصل امر به معروف و نهی از منکر قیام می کرد، زیرا در غیر این صورت پس از چندی اثری از اسلام باقی نمی ماند. لذا نهضت حسینی نهضتی با محاسبه دقیق قبلی بوده است و امام حسین علیه السلام توجه داشته است که پیام خون خود را هرچه بیشتر به جهانیان برساند. از این رو اهل بیت خود را نیز همراه خویش می برد تا پس از شهادت او سفیران پیام او باشند، و همچنین در شب عاشورا با این که به کشته شدن خود و یارانش در فردا یقین دارد، یکی از اصحاب خود رابه سوی قبیله بنی اسد می فرستد تا کسانی داوطلبانه به او محلق شوند و پیام شهادت او و یارانش هرچه بیشتر انعکاس یابد و بدین وسیله پایه های حکومت بنی امیه متزلزل گردد.
اما تحریفات و انحرافاتی نیز در نحوه عزاداریهای ما رخ داده است که لازم است اصلاح گردد. همه کسانی که به اهمیت و ارزش نیروهای بسیج کننده یک ملت و سختی بسیج یک ملت در یک مسیر واقف اند، ارزش حادثه کربلا را به عنوان یک سرمایه بزرگ امت اسلام درک می کنند که چگونه این واقعه تاریخی بدون آنکه ستادی در کار باشد، از اول محرم هر سال تا چندین روز مردم را در جهت مبارزه با ظالمان و حق طلبی و شجاعت و مردانگی و مروت و جوانمردی بسیج می کند. لذا باید مراقب باشیم که مبارزه با انحرافاتی که در عزاداریهای ما پیدا شده منجر به تضعیف اصل و اساس عزاداری که مورد تأکید ائمه اطهار علیهم السلام بوده است نشود. از همین روست که امام خمینی«ره» پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند عزاداریها باید به همان شکل سنتی انجام شود و ضمناً باید اصلاح شود، همچنان که شهید آیت الله مطهری در یک سخنرانی تحت عنوان «روحانیت و انقلاب اسلامی» که حدود یک ماه پس از پیروزی انقلاب ایراد شده می گویند: «مسجدها باید محفوظ بماند، امامت جماعت ها باید محفوظ بماند، منبرها باید محفوظ بماند، روضه ها باید محفوظ بماند، ذکر مصیبت ها باید محفوظ بماند اما باید اصلاح شود. تحریفات در ذکر مصیبت ها الی ماشاء الله است.

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۱۶
یه بنده خدا