عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

فرهنگ شیعه (93):

جمعه, ۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۱۶ ب.ظ

من به عنوان کسی که از نظر طبقاتی وابسته به تودهء روستائی این کشور است - یا لااقل بوده است - می دیدم که در همان لحظاتی که دهقان،تمامی عمرش را فدای لذت جوئی های ارباب می کرد و ناموسش بازیچهء خان و خانزاده بود و وجودش ابزار دست خان و شلاق خان،نویسندگان عالی و هنرمندان پراحساس و شعرای حساس ما در انجمن های ادبی بسیار موقّر و محترم!تهران در کار خلق چه آثار عظیمی بودند!دردشان همه قافیه ای بود که درست جا بیفتد و صدای اعد،اعد همپالکی ها را درآورد.و محققین و دانشمندان بزرگمان - به قول خودشان - در همین عصر،پانزده سال مدام کوشیدند و تمامی متنهای اسلامی و ادبی هزار سال اخیر را زیر و رو کردند و به این نتیجهء شورانگیز رسیدند که:کلمهء زلیخا در هیچ یک از متون قدیمه یافت نشد!

الان هم رساله های دانشکده های ادبیات ما را نگاه کنید،هنوز شیوهء تحقیق همان است که ادوارد براون و قزوینی تعلیم دادند و روح و بینش از آنهم کهنه تر است،میراث سیبویه است که پس از عمری تحقیق در دم احتضار،حسرتش همه این که:مت و فی قلبی شائبه حتی(می میرم در حالی که در قلبم این ابهام و شائبه است که آیا کلمهء حتی حرف جر بود؟اسم بود؟چی بود؟)درد بزرگ ادبیات و تحقیق غیر مسئول ما را می بینید؟قدمای سنگین و بیش و کم مذهبی و پایبند مبانی اخلاقی و اصول انسانی و غیره اینها بودند،موج نوی های مُزلّف کافه تریاهای جدید را که خودتان می بینید.کار اساسی نیما و انقلابیون ادبی ما در شعر،این نبود که وزن شعر را شکستند و سخن را از قید مکرر قافیه رها کردند؛این بود که روح شعر و جهت نگاه و احساس شاعر را دگرگون ساختند و این زبان خدائی را از قید حصارهای بلند به کوچه آوردند و چنان نیرومند و موفق که گوئی اساسا در قالب شعر نیمائی نمی توان مدیحه سرود!

نویسندگان احساساتی و نازک دلی که فرو افتادن برگی - که مورد ستم و تاراج باد خزانی قرار گرفته است - چشمانشان را به اشک می نشاند - چون محمد حجازی و علی دشتی - فقط یکبار گذارشان به ده ما افتاد و ما با شگفتی و شادی خبر را استقبال کردیم که نویسندگان و ادبای بزرگ تهرانی قدم از محافل گرم ادبی،پا به روستا گذاشته اند و از چشم فتنه و روی زیبا و دست و دل ممدوح و غمزهء معشوق،لحظه ای فراغت یافته اند و به سراغ ما سوختگان کویر و قربانیان رنج و کار و گرسنگی آمده اند؟!اما نه گرسنگی مان را احساس کردند و صدای تازیانه ها را شنیدند و رنجمان را کشیدند و نه زندگی مان را دیدند،دیدیم که فقط و فقط به جست و جوی زیبا خانمی آمدند که نمی دانم از کجا به ده ما افتاده بود و قصه باز همان قصهء اسافل اعضاء زیبا است و شیخ حسین مزینانی(زیبای حجازی را بخوانید).

ادامه دارد...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۰۱
یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی