عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

مطلبی در مورد حضرت علی(ع):

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۰۹ ب.ظ

استاد شهید مرتضی مطهری

شگفت انگیزترین دوره های زندگی علی در حدود 45 ساعت است. علی یک دوره زندگی دارد از تولد تا بعثت پیامبر. دوره دوم زندگی ایشان از بعثت پیامبر تا هجرت شروع می شود. از هجرت تا وفات پیامبر دوره سوم زندگی علی شروع می شود و رنگ و لون دیگری دارد و از وفات پیامبر تا خلافت خودش در طول این 25 سال یک شکل دیگری دارد و در همه دوره خلافت چهارساله و نیمه اش باز زندگی علی یک دوره دیگر است و یک دوره هم دارد که این دوره کمتر از دو شبانه روز است و این دوره، شگفت انگیزترین دوره های زندگی علی است یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات. انسان کامل بودن علی این جا ظاهر می شود یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است، یکی از معیارهای انسان کامل این است که عکس العملش در مواجهه با مرگ چگونه است. عکس العمل علی در مواجهه با مرگ، اولین عکس العملش این بود که ضربت به فرق مبارکش وارد شد دو جمله از او شنیده شد:

 1- این بود که فرمودند: این مرد را بگیرید

 2-این بود که فرمودند: فزت و رب الکعبه قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم، به شهادت نائل شدم، شهادت برای من رستگاری است.

 علی را آوردند و در بستر خواباندند. طبیبی است به نام اسیدبن عمرو این طبیب را که از تحصیل کرده های جندی شاهپور و عرب هم بوده و در کوفه می زیسته است می آورند برای معاینه زخم امیرالمؤمنین، این مرد معاینه کرد با وسائلی که آن روز داشتند درک کرد که زهر وارد خون حضرت شده است که دیگر اظهار عجز کرد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین اگر وصیتی دارید وصیت خودتان را بفرمائید.

 خود آن لعین ازل و ابد وقتی که ام کلثوم می رود سراغش و شروع می کند به او بدگوئی کردن که پدر من با تو چه کرده بود که چنین کاری را کردی و بعد وقتی که می گوید امیدوارم که پدرم سلامتی خودش را بازیابد و روسیاهی برای تو بماند، تا این جمله را ام کلثوم گفت او شروع کرد به حرف زدن، گفت: خاطرت جمع باشد من این شمشیر را به هزار درهم یا دینار خریدم و هزار درهم یا دینار داده ام که این را مسمومش کرده اند و سمی به این شمشیر مالیده ام که نه تنها بر فرق پدرت که اگر بر سر تمام اهل کوفه یک جا وارد می شد هلاک می شدند مطمئن باش که پدرت دیگر نمی ماند.

ولی شگفتی های علی، معجزه های انسانی علی در این جا بروز می کند برایش غذا آوردند غذا که نمیتواند بخورد شیر می آورند مقداری از شیر می نوشد و جزء وصایایش می فرماید: با آن اسیرتان خوش رفتاری و مدارا کنید. وصیت می کند ای اولاد عبدالمطلب پس از وفات من مبادا در میان مردم بیفتید و بگوئید امیرالمؤمنین اینطور شدند و فلان کس محرک بوده است و این و آن را متهم کنید. خیر نمی خواهد دنبال این حرفها بروید قاتل من یک نفر است. به امام حسن(ع) فرمود: فرزندم حسن، این یک ضربت بیشتر به پدر شما نزده این دو ضربت نزده است. بعد از من اختیار با خودت، اگر می خواهی آزادش کن و اگر می خواهی قصاص کنی توجه داشته باش او به پدر تو یک ضربت زده است فقط یک ضربت به او بزنید کشته شد، شد و اگر نشد هم نشد، باز هم سراغ اسیرش را می گیرد، آیا به او غذا داده اید، رسیدگی کرده اید؟ اینگونه بود رفتارش با دشمن، این است که ملای رومی می گوید:

 در شجاعت شیر ربانیستی؛

در مروت خود که داند کیستی .

یا در بستر افتاده است ساعت به ساعت حالش بدتر می شود سموم بیشتر اثر می گذارد روی بدن مقدس علی علیه السلام، اصحاب می آیند لبهای علی خندان و شکفته است و می گوید: «والله ما فجانی من الموت وارد کرهته، ولا طالع انکرته و ما کنت کقارب ورد، وطالب وجد؛ و ما عندالله خیر للابرار(1) بخدا قسم آنچه که به من وارد شده است چیزی که بر من ناپسند باشد نیست، ابداً این مرگ و شهادت در راه خدا برای من یک امری است که آرزوی همیشه من بوده و این چه بهتر، که در حال عبادت باشد بعد یک مثلی را علی آورده است که عرب با آن خیلی آشنا بوده است. عرب در بیابانها که زندگی می کرد، تفریحی زندگی می کرد هر جا آب و علف بود، همانجا می ماند و بعد که تمام می شد می رفتند جای دیگر و گاهی که گرم بود شبها می رفتند برای پیدا کردن یک نقطه ای که آنجا آب داشته باشد. علی در این کلامش به اصحابش میفرماید مثل من مثل عاشقی است که به معشوق خودش رسیده است مثل من مثل آنکسی است که در تاریکی شب دنبال آب می گردد و ناگهان آب را پیدا می کند چه سروری به او دست می دهد. چه نیکو سروده است حافظ: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند و علی جمله «فزت و رب الکعبه» را میگوید در لحظات آخر همه دور بستر علی علیه السلام جمع بودند زهر به بدن مبارکش خیلی اثر کرده بود و گاهی وجود مقدسش از حال می رفت و بحال اغماء درمی آمد ولی همین که بحال می آمد باز از زبانش در می ریخت، نصیحت می کرد موعظه می کرد، آخرین موعظه علی(ع) همان موعظه بسیار پرجوش و حرارت است که در بیست ماده بیان کرده است.(2) اول حسن و حسین را مخاطب قرار داده است بعد همه فرزندانش و بعد همه مردمی که تا دامنه قیامت صدایش را می شنوند وکلامش را می خوانند.

 ¤ انسان کامل صص (71-68)

(1) نهج البلاغه، صبحی صالح، کلام23، صفحه 378

(2) تحف العقول، صفحه 135

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۴
یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی