عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

الگوی اصولگرائی:(1)

شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۲ ب.ظ


در بین سیاستمداران تاریخ، به ندرت کسانی یافت می شوند که با اعمال و رفتار خود، اخلاق و اصول متعالی انسانی را پاس داشته و عملکرد آنان گواهی دهد که «هدف» هرگز «وسیله» را توجیه نمی کند و برای تأمین اهداف عالی و مقدس نیز باید از ابزار و وسیله های اخلاقی، انسانی و مشروع استفاده کرد. بی تردید یکی از مهم ترین سیاستمداران جهان و اسوه های انسانیت، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) است

مقاله حاضر در مقام آن است که نظر و سیره آن بزرگوار را در این موضوع بررسی نماید.

¤ ضرورت و اهمیت بحث

این، یکی از مهم ترین سؤالهایی است که در فلسفه سیاسی برای نخبگان جامعه و عموم مردم مطرح است.

این پرسش برای همگان مهم است و مردم کوچه و بازار نیز با زبان خاص خود در صدد یافتن جواب آن هستند. این سؤال را به تعبیر روان تر و روشن تر می توان چنین بیان کرد  آیا برای رسیدن به مطلوب و

 مقصود خود، می توانیم هرگونه ابزار و وسیله ای را به کار ببریم؟ به بیان دیگر، اگر هدفمان خوب باشد، آیا می توان برای رسیدن به آن، از وسایل بد و پلید هم استفاده کرد؟

مثلا هدف شخصی آن است که مردم را شاد کند، آیا برای این کار می تواند از هر روشی مثل دروغ و... بهره بگیرد؟ یا آنکه کسی می خواهد به قدرت و حکومت برسد، آیا به این جهت، می تواند از نیرنگ و فریب استفاده کند؟ و...

نمونه ها و مصادیق عینی:

 نظر واقعی و عملکرد بسیاری از سیاستمداران دیروز و امروز چنین بوده و هست که آری، هدف، وسیله را توجیه می کند و به کار بردن هر وسیله ای هر چند ضداخلاق و دین و انسانیت باشد، برای تأمین هدف رواست و «الغایات تبررالمبادی» و «خذ الغایات و اترک المبادی».

 این نظر هر چند بسیار عجیب و تأسف آور است، اما مورد قبول بسیاری از سیاستمداران بوده و هست و بدتر اینکه براساس آن عمل می کنند. به طور مثال، «ماکیاولی» در کتاب «شهریار» چنین نوشته است:

همگان بر این نکته واقفند که صفاتی مانند وفاداری، حفظ حرمت قول، درستی رفتار و نیالودگی به نیرنگ تا چه پایه در شهریار پسندیده است. اما از آن طرف، در قبال حوادثی که در عصر ما اتفاق افتاده است، خود به چشم می بینیم که شهریارانی که زیاد پایبند حفظ قول خود نبوده اند ولی در مقابل، رموز غلبه بر دیگران را به کمک حیله و نیرنگ خوب می دانسته اند، کارهای بزرگ انجام داده اند و وضعشان در آخر کار بهتر از آن کسانی بوده است که در معامله با دیگران صداقت و درستی به خرج داده اند. پس بگذارید همه این را بدانند که برای رسیدن به هدف، از دو راه می توان رفت؛ یکی از راه قانون و دیگری از راه زور. از این دو راه، اولی شایسته انسانها و دومی شایسته حیوانهاست. ولی از آنجا که طریقه نخست، غالباً بی تأثیر است، تشبث به طریقه دوم، ضرورت پیدا می کند... بر شهریار واجب است که حیله گری روباه را برای دفع گزند با صولت شیر برای نشان دادن قدرت، توأم سازد... یک شهریار دوراندیش، هرگز نمی تواند- و نباید- خود را پایبند حفظ قولی که داده است، بشمارد... در نتیجه هر آن شهریاری که در استقرار و حفظ قدرتش کامیاب گردد، می تواند مطمئن باشد که همگان، از کوچک و بزرگ، بی آنکه درباره خوبی یا بدی وسایلی که وی برای تحصیل هدفش به کار برده است، اندیشه کنند، از آنجا که خود هدف را تصویب کرده اند، وسایلش را نیز- هرقدر   هم پست و ناروا باشد- تصویب خواهند کرد.

مثال دیگر، سخن «چرچیل» است. او در کتابی که در تاریخ جنگ جهانی دوم نوشته است، درباره حمله متفقین به ایران می نویسد: «اگرچه ما با ایرانی ها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد، نباید چنین کاری می کردیم، ولی این معیارها- پیمان و وفای به عهد- در مقیاس های کوچک درست است، دو نفر وقتی با یکدیگر قول و قرار می گذارند، درست است، اما در سیاست، وقتی که پای منافع یک ملت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است، من نمی توانستم از منافع بریتانیای کبیر به عنوان اینکه این کار ضداخلاق است، چشم بپوشم که ما با یک کشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان، برخلاف اصول انسانیت است. این حرفها اساسا در مقیاسهای کلی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست».

نمونه سوم، عملکرد معاویه است. او صلح نامه ای را با امام حسن مجتبی(ع) امضا کرد، اما دیرزمانی نگذشت که همه مواد صلح نامه را نادیده گرفت و نقض کرد و به صراحت گفت: «ای مردم! آگاه باشید آن پیمان و شروط، در زیر دو پای من قرار دارد».

و از این نمونه ها، صفحات تاریخ، ده ها و صدها و شاید هزارها و میلیونها سراغ دارد و بسیارند انسانها و سیاستمدارانی که شعار و ادعای اصول انسانی و حقوق بشر و دین و اخلاق داشته و دارند اما اعمال و رفتار آنها طبق دستور شیطانی «ماکیاول» است و زشت ترین افعال را برای اهداف مادی و حیوانی خود مرتکب می شوند. چنان رفتار می کنند که گویی بویی از انسانیت نبرده اند و حیوانی بیش نیستند و به تعبیر قرآن کریم «... اولئک کالأنعام بل هم أضل».نمونه روشن آن در دوران معاصر، عملکرد خائنانه صدام، رئیس جمهور سابق عراق، است که در سال 1359 شمسی، آشکارا در برابر چشمان حیرت زده جهانیان در پرده تلویزیون عراق ظاهر شد و  قرارداد 1975 الجزایر را پاره کرد و عهد و پیمان و قراردادی را که تنها پنج، شش سال از امضای آن گذشته بود، نادیده گرفت و نقض کرد و به این وسیله به دست خود، سندی بر رسوایی و پیمان شکنی خود پدید آورد!...

ادامه دارد...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۲
یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی