روح و باطن دین:(1)
استاد شهید مرتضی مطهری
یا ایها الذین امنوا استجیبوالله و للرسول اذا
دعاکم لمایحییکم. (انفال-24)
انسان در هر چیزی که نظر می کند باید نظر خود را تنها متوجه ظاهر و قالب آن چیز
نکند، بلکه باطن و روح آن چیز را مورد توجه خود قرار دهد. تا وقتی که نظر انسان
فقط به ظواهر و قوالب اشیاء معطوف است، از شناختن حقایق امور محروم و در عمل نیز
نمی تواند از فواید و منافع و خواص امور بهره مند و منتفع گردد.
بعضی اشخاص طبعاً ظاهربین اند، رنگ و روی ظاهر یک متاع یا جلال و شکوه ظاهر یک
عمارت یا حسن ظاهر و قیافه و هیکل یک انسان فوراً نظرشان را جلب و روح آنها را
خاضع می سازد، همان ظاهر را ملاک قضاوت و ملاک عمل قرار می دهند. اما بعضی دیگر
محقق و کنجکاوند، به دیدن ظواهر قناعت نمی کنند، آب و رنگ و جلال و شکوه ظاهری یک
چیز آنها را وادار به قضاوت نمی کند، همیشه سعی می کنند خود را به بواطن و روح
اشیاء نزدیک کنند.
هر چیزی در این جهان ظاهر و قالبی دارد و معنا و باطنی. حتی خود مجموعه جهان هستی
یک ظاهر و نمودی دارد و یک روح و باطنی. ظاهر و قالب جهان هستی، همین نمودها و
پدیده های محسوسی که به حواس ما در می آیند، همین ستارگان، همین شموس و اقمار،
همین زمین و درختان و کوهها و دریاها و حیوانها و انسانها، ما این قسمت ظاهر جهان
هستی را به نام عالم طبیعت یا عالم دنیا می خوانیم. اما باطن جهان هستی عبارت است
از غیب و ملکوت که حاکم و مسیطر بر طبیعت و گرداننده و مدبر آن است، یدبرالامر من
السماء الی الارض:
آسمانهاست در ولایت جان
کارفرمای آسمان جهان
در ره غیب پست و بالا هست
آسمان و زمین و دریا هست
قرآن کریم در اول سوره بقره، اهل ایمان را این طور وصف می کند: الذین یؤمنون
بالغیب آنان که به غیب و ملکوت ایمان پیدا کرده اند، و روحیه دهریین و مادیین را
که فکرشان از حدود ظواهر طبیعت بالا نرفته این طور تحلیل می کند: یعلمون ظاهراً من
الحیوه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون یعنی اینان به همین ظواهر و نمودها که
عبارت است از حیات عالم دنیا رسیده و معتقد شده اند اما از عالم آخرت که در ماوراء
این ظواهر و نمودهاست در غفلت و بی خبری به سر می برند.
هر چیزی تا روح و باطنش محفوظ است قابل دوام است، تا روح و باطن محفوظ است اگر
نقصان و کسری در ظاهر پیدا شود قابل جبران است، اما اگر روح و باطن از بین رفت آن
چیز خاصیت خود را از دست می دهد، از ظاهر بی باطن و قالب بی روح کاری ساخته نیست.
ظاهر و باطن، و روح و قالب، و مغز و پوست توأم با یکدیگر و همراه با یکدیگرند.
رعایت هر دو جنبه واجب و لازم است. یکی از اموری که مانند سایر اشیاء ظاهر و قالبی
دارد و روح و باطنی، خود دین است. ظاهر دین عبارت است از انجام اعمال و افعال
ظاهری که از طرف شارع مقدس دستور آنها رسیده است و البته هر یک از آنها در جای خود
لازم الاجراست. اما روح دین عبارت است از روشن شدن ضمیر و باطن به نور ایمان و
عرفان. علی(ع) می فرماید: اول الدین معرفته پایه اول دین و سنگ اول بنای دین،
معرفت و شناسایی ذات احدیت است. شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی(ع) و عرض کرد: «هل
رأیت ربک» آیا پروردگار خویش را دیده ای؟ فرمود: لم أعبد رباً لم أره من هرگز
خدایی را که ندیده باشم بندگی نکرده ام. لم تره العیون بمشاهده العیان ولکن رأته
القلوب بحقائق الایمان اما ای مرد! بدان که این چشمها که در سرها قرار گرفته نمی
تواند خدا را ببیند، دلهاست که با نور ایمان او را مشاهده می کنند. لاتدرکه
الابصار و هو یدرک الابصار و هواللطیف الخبیر. چشم دل باز کن که جان بینی.
ادامه دارد...