عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

حکومت عقل :

يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ ب.ظ


مرتضی مطهّری
حدیث معروفی است از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که در بسیاری از کتب حدیث و غیر حدیث نقل شده است، در اصول کافی هم این حدیث روایت شده؛ حاصل مضمونش این است: خداوند ملائکه و فرشتگان را آفرید و سرشت آنها را فقط از عقل و فهم و ادراک قرار داد. بهائم را آفرید و سرشت آنها را فقط از شهوات قرار داد. بشر را آفرید و سرشت او را ترکیبی از عقل و شهوت قرار داد. اگر کسی عقلش بر شهوات و هواهای نفسانی غالب شود، یعنی بتواند بر احساسات و خواهش های نفسانی اش مسلط شود و آنها را ضبط کند و درست تحت اختیار و تدبیر قوه عقلانی خودش قرار دهد و به طرز صحیح و معقولی از غرایز حیوانی خود استفاده نماید، آن شخص از فرشتگان برتر و بالاتر خواهد بود و اگر بعکس خواهش های طبیعی را آزاد بگذارد و هوای نفس، عقل و فکرش را استخدام نماید، آنگاه به جای آن که عقل و فکرش آنچه خیر حقیقی و صلاح و سعادت است به او بنمایاند، همیشه صرف تامین هوا و هوس های آنی و منظورهای پست و کوچک شهوانی شود، چنین شخصی از بهائم و حیوانات پست تر است.
مولوی در کتاب مثنوی مضمون این حدیث را به نظم آورده، آنجا که می گوید:
در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گُرُه را جمله عقل و علم و جود
او فرشته است و نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
همچو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافل است و ز شرف
وان سیم هست آدمیزاد و بشر
از ملائک نیمی و نیمی ز خر
نیم حیوان مایل سفلی بود
نیم دیگر مایه علوی شود
تا کدامین غالب آید در نبرد
زین دوگانه تا کدامین برد نرد
عقل اگر غالب شود پس شد فزون
از ملائک این بشر در آزمون
شهوت ار غالب شود پس کمتر است
از بهائم این بشر کان ابتر است
صحنه وجود انسان میدان نبرد و مبارزه دائم بین دو دسته قوای مختلف است که هر دسته سعی می کند زمام حکومت این کشور را به دست بگیرد و رقیب را تحت سیطره و تسلط خود قرار دهد.
این مطلب یعنی تسلط عقلانی بر احساسات و خواهش های نفس، همان است که در لسان دین، «تقوا» نامیده شده. امیرالمومنین علی علیه السلام در ضمن یک خطبه مفصل که در نهج البلاغه ضبط شده می فرماید: الا و ان التقوی مطایا ذلل حمل علیها راکبها... الا و ان الخطایا خیل شمس... یعنی بدانید که تقوا مانند مرکب رام و راهواری است که صاحبش بر او سوار باشد و بدانید که لغزش ها و گناهان مانند اسب های چموش و سرکشی است که اختیار را از کف صاحبشان ربوده و به هر طرف که خود میل دارند می روند.
قرآن کریم در سوره مریم می فرماید: و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا. ثم ننجی الذین اتقوا یعنی هیچ فردی نیست مگر آن که وارد دوزخ خواهد شد و این حکم از طرف خداوند قطعی و حتمی و تخلف ناپذیر است. فقط کسانی از آن آتش فروزان نجات پیدا می کنند که با تقوا بوده اند، یعنی در دنیا خود را از آتش شعله ور و سوزان شهوات نفسانی برکنار داشته اند. سپس می فرماید: و نذر الظالمین فیها جثیا یعنی اما ظالمان و تجاوزکاران که در مقابل حریف هوا و هوس در دنیا به زانو درآمده اند و مغلوب گشته اند، همچنان در حالی که به زانو درآمده اند در دوزخ باقی خواهند ماند.
از این مطالب دو نکته را به خوبی می توان استفاده کرد:
یکی آنکه دین در مورد استفاده از غرایزی که در وجود انسان هست مخالفت نمی کند، یعنی نمی گوید انسان باید سرچشمه همه میل ها و خواهش های نفس را با یک ریاضت ها و تحمل مشقت های بخصوص به طور کلی قلع و قمع نماید، زیرا همان طوری که اعضای بدن از قبیل دست و پا و چشم و گوش و قلب و ریه و کبد هرکدام برای یک حکمت خاصی آفریده شده است و اگر نباشد انسان فانی می شود یا خلقتش ناقص می ماند، همچنین غرایز و سرچشمه های میل ها و خواهش های نفسانی انسان، هریک برای منظور خاصی که در بقا و حیات شخص یا بقا و حیات نوع موثر است آفریده شده.
همان طوری که در علم وظایف الاعضاء به ثبوت رسیده که در ساختمان جسمانی انسان کوچکترین عضو بی فایده وجود ندارد، در روانشناسی نیز ثابت شده است که در ساختمان روانی و روحی انسان نیز قوه ای نیست که بی ثمر باشد و لازم باشد او را از بین برد و قلع و قمع نمود. دین هم چنین دستوری نمی دهد، معنای تقوا هم این نیست. دین می گوید انسان دارای طبع نامحدودی است، از هر چیزی که می خواهد به حد معین و به قدر احتیاج و لزوم قناعت نمی کند و به علاوه به حقوق سایر افراد تعدی می کند. جلو این سرکشی ها و تجاوزات طبیعت را که در لسان دین «نفس اماره» نامیده می شود باید گرفت. این جلوگیری و تسلط بر نفس در زبان دین تقواست. این مطلبی است که هر مکتب صحیح اخلاقی تصدیق می کند.
نکته دوم این که نه تنها مخالف با عقل نیست، بلکه غایت کمال انسان را در آزادی و حکومت عقل بر کشور وجود انسان معرفی می نماید.
در سوره انفال می فرماید: ولا تکونوا کالذین قالوا سمعنا و هم لایسمعون. ان شرالدواب عندالله الذین لایعقلون یعنی ای مسلمانان شما مانند آن کسانی نباشید که گفتند شنیدیم و حال آن که نمی شنیدند، حقیقت این است که بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که فکر نمی کنند.
به طوری که ملاحظه می فرمایید قرآن کریم اشخاص بی فکر را جزء دواب قرار داده و از بدترین آنها خوانده. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: خدا هیچ پیغمبری نفرستاد مگر پس از آن که عقلش کامل شده بود.
روزی چند نفر از اصحاب پیغمبر اکرم در حضورش سخنانی از روی دانش و بصیرت گفتند. پیغمبر با اعجاب و تحسین فرمود: علماء و حکماء و کادو یکونون انبیاء یعنی این جمعیت دانشمندان و حکیمان هستند و نزدیک است که از علم و حکمت به حد نبوت برسند.

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۱۶
یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی