ولایت فقیه در اندیشه شهید مطهری : (2)
¤ آیا فقه شیعه می تواند
پاسخگوی نیاز مدرن باشد و آیا لازم است که فقه شیعه با دنیای مدرن مقایسه شود؟ و
همچنین آیا فقه سیاسی از نظر شهید مطهری(ره) یک دانش تولیدکننده است یا مصرف
کننده؟
حجت الاسلام بهروز لک: با توجه به اشتغال و دغدغه های کلانی که شهید مطهری(ره)
عنوان می کردند، باید اندیشه سیاسی شهید مطهری(ره) را جست وجو کرد و شاید به وسیله
شیوه ای که مرسوم است، از فقه سیاسی سخن گفته شود؛ یعنی برگرداندن احکامی که به
منابع چهارگانه صادر می شود و شیوه و اسلوب فقهی که از ادله اربعه در بعد یک حکم
بحث می کند، شاید با پایبند بودن به صورت اختصاصی، توقع به جایی نباشد که از شهید
مطهری(ره) این گونه طلب شود.
شهید مطهری(ره) در اواخر عمرشان به دلیل سخنرانی ها، همایش ها و نظراتی که در
مناظرات اعلام می کردند، یک لایه هایی را در سیاست اسلامی را مطرح کرده اند و شاید
آن چیزی را که شهید مطهری(ره) از آن یاد کرده است و دیدگاه های خودش را در آن مطرح
کرده است، یک نوع زمینه کلی کلام و اندیشه سیاسی با ترکیبی از مباحث فلسفه سیاسی،
مباحث کلام سیاسی و یک سری تحلیل هایی که راجع به تحلیل ماهیت پدیده های اجتماعی
است و آن را از یک نوع رویکرد جامعه شناختی مطرح کرده است، بنابراین با نگاه به
اندیشه سیاسی شهید مطهری(ره)، او جزء یکی از مصلحان و احیاگرانی قرار می گیرد که
درصدد احیای اسلام درمقابل تجدد انسان محور وسکولار غرب است. بنابراین شهید مطهری
(ره)، اندیشه ها و دغدغه های زمان خودش را به نوعی از یک سو، پاسخگویی به شبهات و
انحرافاتی که صورت گرفته بود، قرارداد و از سوی دیگر درصدد دوری گزیدن از
رویکردهای تحجرگرایانه ای که از زمان، عقب هستند و قادر به فهم نیازهای زمان و
عمیق اسلام نیستند.
اگر رویکرد مسئولیت محوری راکه شهید مطهری (ره) برای جامعه درکتاب جامعه و تاریخ
مطرح کرده است، علاوه بر مسئولیت آحاد و افراد جامعه، هویت جمعی را نیز مطرح کرده
است و این نشان می دهد که یک نوع رویکرد اجتماعی وجود دارد. شهید مطهری با فلسفه
کلان اجتماعی خودش، بحث دخالت دین را مطرح می کند و وقتی به کتاب«اسلام و مقتضیات
زمان» شهید مطهری (ره) مراجعه می شود، شهید مطهری (ره) دغدغه ای نسبت به پاسخ این
مسئله داشت که چگونه اسلام می تواند، مقتضیات اجتماعی هر زمان را تامین کند ونیز
شهید مطهری (ره) درمقابل افرادی از اندیشمندان و مصلحان اسلامی که به نوعی،
دلدادگی به غرب نیز دارند، مانند محمد اقبال یا غرب گرایانی که اسلام را به شیوه
مارکسیستی یا لیبرالیستی مطرح می کنند، اعلام موضع می کند.
ادامه
دارد...