حال نیکوکاران و بدکاران در قیامت تفسیر سوره غاشیه:(2)
قیامت،
حقیقتی در برگیرنده
در این جا از قیامت یا از حوادث قیامت به عنوان «غاشیه» نام برده شده است. غشیان
به معنی فراگیرندگی است که در قرآن این کلمه زیاد به کار برده شده است به همین
معنای در برگرفتن، احاطه کردن. دو عنایت در این جا ممکن است باشد که هر دو درست
است. یکی اینکه ما در این عالم دنیا هیچ روزی و هیچ زمانی را نداریم که در
برگیرنده همه مردمها باشد. همیشه هر زمانی یک عده کمی را در بر می گیرد، باقی دیگر
را نه. روزهای گذشته، سال های گذشته و قرنهای گذشته مردمی را در برگرفته بود که
مثلاً مردم زمان ما را در برنگرفته بود. قرن ما، ما را در برگرفته است، مردم گذشته
و مردم آینده را در برنگرفته است. ولی همه این متفرق ها در این سلسله زمان، در
قیامت در یک وضع حاضر ] قرار دارند،[ گذشته و آینده به گونه ای هستند که آن ظرف
همه مردم را در بر گرفته، اولین و آخرین را در برگرفته است. پس خیلی قضیه بزرگ
است. او در برگیرنده است که همه مردم، اولین و آخرین را یکجا در برگرفته است.
گذشته ها و آینده هایی که در دنیا گذشته و آینده بودند، این گذشتگی و آیندگی از
میانشان برداشته شده است. این یک معنا، که در سوره اذا وقعت الواقعه و سوره های دیگر
به آن تصریح شده است: قل ان الاولین و الاخرین. لمجموعون الی میقات یوم معلوم
(واقعه 05-94) اولین و آخرین، «جمع شده» و «گردآورده شده» در آن میقات و میعادگاه
معین ]هست.[ پس، از این جهت او غاشیه است.
قیامت، روز
احاطه گناهان بر اهل عذاب
از یک جنبه دیگر هم آن روز برای عده ای از مردم غاشیه است و آن این است که گناهان
اهل عذاب بر آنها احاطه می کند، دور آنها را می گیرد چون هر عملی که انسان در این
دنیا مرتکب می شود، چه خوب و چه بد، تجسم یافته آن را در آن جهان می بیند یعنی خود
عملش را مجسم در آن جا می بیند. مثل کسی که فرزند تولید می کند و این فرزندان می
آیند دور و بر انسان را می گیرند اعمال دور انسان را می گیرد، با این تفاوت که کسی
که فرزند دارد یک یا چند فرزند دور او را می گیرد اما اعمال انسان میلیون ها عمل
دور انسان را می گیرد. عمل های خیر، آزادکننده و رهایی بخش انسان هستند، به منزله
یک مرکوب برای انسان اند و به منزله پروبال برای انسان اند که انسان را پرواز می
دهند و به حرکت در می آورند. اعمال شر بر عکس، مثل یک عده فرزندان افلیج اند که
بار دوش انسان هستند و بر انسان احاطه می کنند و دور او را می گیرند آنچنان که دیگر
منفذی برای وجود او باقی نمی گذارند.
در یک آیه قرآن می خوانیم که بلی من کسب سیئه و احاطت به خطیئته (بقره 18) آن کسی
که کسب گناه کرده است، اکتسابش همه گناه بوده و خطیئات و خطایای او بر او احاطه
کرده اند. ولی ما راجع به کارهای خیر تعبیر «احاطه» نداریم. احاطه مانند این که
کرم ابریشم می تند و کار می کند ولی به دور خودش می تند، آنقدر به دور خودش می تند
و می تند که ناگهان در آن وسط، خودش خفه می شود. گناهان انسان مثل حالت همین کرم
ابریشم است، یعنی مثل این است که انسان هر چه گناه می کند مرتب دارد به دور خودش
دیوار می کشد اما دیوارهای آتشین، تا آنجا که آخرین منفذها را هم بر خودش می بندد
و دیگر راه بیرون آمدن ندارد.
در مورد جهنم آمده است که و ان جهنم لمحیطه بالکافرین (عنکبوت 45) ولی در مورد
بهشت نگفته اند که بهشت محیط به ]مؤمنین[ است چون بهشت فضای باز و آزاد است نه زندان،
و جهنم است که برای انسان زندان است. گناه، انسان را در زندان خودش محبوس می کند
ولی طاعت به منزله بال است، انسان را با خودش حرکت و پرواز می دهد.