سیمای اهل بیت(ع) در نهج البلاغه
... هُم موضع سره : آنان [اهل بیت]جایگاه راز او [پیامبر(ص)] هستند.
و لجأ امره : و پناهگاه امر او.
وعیة علمه: و مخزن دانش او.
و موئل حکمه : و مرجع حکمت های او.
و کهوف کتبه : و غارهای کتاب های او.
و جبال دینه : و کوه های دین او.
بهم اقام انحناء ظهره: به واسطهء آنان خمیدگی پشتش را راست گردانید.
و اذهب ارتعاد فرائصه: و لرزش اندام هایش را آرامش داد.
(نقل از خطبهء دوم نهج البلاغه)
لا یقاس بآل محمد- صلی الله علیه و آله - من هذه الامة احد : هیچ فردی از این امت با خاندان محمد(ص)قیاس نشود،
و لا یسوّی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا :و کسانی که همواره مرهون نعمت های ایشانند با ایشان برابر نیستند.
هم اساس الدین : آنان پایهء دین،
و عماد الیقین : و ستون یقین هستند.
الیهم یفییءالغالی : تند رونده به سوی ایشان برمی گردد،
و بهم یلحق التالی : و واپس مانده به آنان می پیوندد،
و لهم خصائص حقّ الولایة : ویژگی های حق ولایت در ایشان است.
و فیهم وصیّة والوراثة : و ایشان وصی و وارث(پیامبر) هستند.
الان اذ رجع الحقّ الی اهله : اکنون حق به اهلش برگشته،
و نُقل الی مُنتقله : و به جائی که از آن خارج شده بود،منتقل شده است.
(نقل از خطبهء دوم نهج البلاغه)
بنا اهتدیتم فی الظلماء : شما به وسیلهء ما در تاریکی راه را یافتید،
و تسنّمتم العلیاء : و بر بلندی فراز آمدید،
وبنا انفجرتم عن الاسرار : و به واسطهء ما از تیرگی شب به روشنائی روز رسیدید.
الا ان مثل آل محمد - صلی الله علیه و آله -کمثل نجوم السماء : بدانید که خاندان محمد(ص)چونان ستارگان آسمانند،
اذا خوی نجم طلع النجم : هرگاه ستاره ای غروب کند ستاره ای دیگر بردمد،
فکانّکم قد تکاملت من الله فیکم الصنائع : گوئی نعمتهای خداوند در میان شما کامل گشته،
و اراکم ما کنتم تاملون : و آنچه را که آرزو می کردید برآورده است.
(نقل از خطبهء 4 و 99 نهج البلاغه)
هُم عیش العلم : آنها مایهء حیات علم و معرفت،
و موت الجهل : و مرگ جهل و نادانی اند،
یخبرکم حلمهم عن علمهم : بردباری آنان شما را از دانائی شان خبر می دهد،
و ظاهرهم عن باطنهم : و بیرون شان از درون شان،
و صمتهم عن حکم منطقهم : و خاموشی شان از گفتارهای حکیمانه شان.
لا یخافون الحقّ و لا یختلفون فیه : نه با حق مخالفت کنند و نه در آن اختلاف ورزند،
هُم دعائم الاسلام : ستون های اسلامند،
و ولائج الاعتصام : و پناهگاه های آن،
بهم عاد الحقّ فی نصابه : به واسطهء ایشان حق به جایگاه نخست خود بازگشت،
و انزاح الباطل عن مقامه : و باطل از جایش دور رانده،
و انقطع لسانه عن منبته : و زبانش از بن بریده شد.
عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة : دین را شناختند شناختی توأم با دانائی و عمل،
لا عقل سماع و روایة : نه شناختی که منحصر به شنیدن و بازگو کردن برای دیگران باشد،
فانّ رواة العلم کثیر و رعاته قلیل : چه راویان علم بسیارند و پاسداران و عمل کنندگان به آن اندک.
( نقل از خطبهء 239 نهج البلاغه)