عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

عقل و دین

بیان آموزه های دینی به زبان عقلانی

مذهب،عرفان،هنر(3)

شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۳۷ ب.ظ

الف:«مذهب»،تلاش انسانی است«به هست آلوده»،تا خود را پاک سازد،و از خاک به خدا بازگردد؛طبیعت و حیات را که «دنیا»*می بیند،«قداست» بخشد،و «اُخری» کند.چه،قدس،به گفتهء دورکهیم،فصل مذهب است و شاخصهء جوهری آن.


*«دنیا» و «اُخری» در اینجا دو صفت است،نه اسم دو اقلیم جغرافیائی مشخّص و همسایه.هرچه پست است و زشت و اندک و فاقد روح و تعالی و معنی و آلودهء ابتذال،دنیا است و آن چه زیبا و خوب و جاوید و مملوّ از حقیقت و معنی و علوّ و جلال،اُخری.هرچه نزدیک است و دمِ دست و نازل و «سودمند»،دنیا؛و آن چه برتر و دورتر و متعالی و «ارزشمند»،اُخری.

ب:«عرفان»،تجلّی التهاب فطری انسانی است،که خود را این جا غریب می یابد،و با بیگانگان،که همهء موجودات و کائناتند،هم خانه.بازی است که در قفسی اسیر مانده،و بی تابانه،خود را به در و دیوار می کوبد،و برای پرواز،بی قراری می کند،و در هوای وطن مألوف خویش،می کوشد تا وجود خویش را نیز،که مایهء اسارت او است،و «خود حجاب خود شده است»،از میان برگیرد.

پ:«هنر»،تجلّی روحی است،که هرچه هست،سیرش نمی کند،و هستی را در برابر خویش،اندک می یابد و سرد و زشت؛و حتّی به گفتهء سارتر،احمق!و عاری از معنا و فاقد روح و احساس.و او اضطراب و تلخکامی صاحبدلی بلندپرواز و اندیشمندی بزرگ و سرمایه دار معنی و احساس و معرفت را دارد،که در انبوه مردمی بی درد و بی روح و پست و خوش،گرفتار آمده است؛و خود را با دیگران همه،جز با خویشتن،تنها می یابد؛و با این زمین و آسمان و هرچه در این میان است،بیگانه.

و هنر،زادهء بینشی چنین بیزار و احساسی چنین تلخ از هستی و حیات،می کوشد،تا آن را تکمیل کند؛آن چه را «هست»،به آن چه «باید باشد» نزدیک سازد؛و بالأخره،به این عالم،آن چه را ندارد،ببخشد.

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۱۳
یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی