شخصیت علی علیه السلام از زبان خودش (قسمت دوم):
و قد علمتم موضعی من رسول الله-صلّی الله علیه و آله- بالقرابة القریبة والمنزلة الخصیصة،وضعنی فی حجره و انا ولید،یضمّنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسّنی جسده و یشمّنی عرفه و کان یمضع الشّیی ثمّ یلقّمنیه و ما وجد لی کذبة فی قول و لا خطلة فی فعل:
شما جایگاه مرا نزد رسول الله- صلی الله علیه و آله- از نظر خویشاوندی
نزدیک و منزلت ویژه،می دانید.زمانی که کودک بودم مرا در دامن خویش می
نهاد و بر سینهء خود می چسباند و در بسترش در کنار خود می خوابانید و
بدنش را به من می چسباند و بوی خوش خود را به مشام من می
رساند،گاه چیزی را می جوید و سپس آن را در دهان من می گذاشت،او
هرگز نه از من دروغی شنید و نه در رفتارم خطائی دید.
و لقد قرن الله به – صلّی الله علیه و آله –من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته،یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم،لیله و نهاره و لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل اثر امّه،یرفع لی فی کلّ یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به:
و از آن زمان که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از شیر گرفته
شد،خداوند بزرگترین فرشتهء خود را همنشین او ساخت تا شب و روز او را
در راه بزرگواری ها و خوی و خصلت های نیکوی جهان حرکت دهد و من
چون بچهء شتر که پی مادرش رود در پی او می رفتم و او هر روز برای من
از خوی های خود پرچمی برمی افراشت و مرا می فرمود که آن را
سرمشق خود قرار دهم.
و لقد کان یجاور فی کلّ سنة بحراء،فاراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله –صلّی الله علیه و آله-و خدیجة و انا ثالثهما،اری نور الوحی و الرّسالة و اشمّ ریح النّبوّة:
هر سال در غار حرا زمانی چند خلوت می گزید و من او را می دیدم و
کسی جز من نمیدید،در آن زمان اسلام را خانه ای نبود مگر خانهء رسول
الله-صلّی الله علیه و آله – و خدیجه که من سومین ایشان بودم،نور وحی و
رسالت را می دیدم و رایحهء نبوت را استشمام می کردم.
و لقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحی علیه-صلّی الله علیه و آله –فقلت یا رسول الله ما هذه الرنّة؟ فقال هذا الشیطان قد ایس من عبادته،انّک تسمع ما اسمع و تری ما اری،الّا انّک لست بنبیّ و لکنّ لوزیر و انّک لعلی خیر:
و آنگاه که بر پیامبر صلی الله علیه و آله وحی نازل شد من صدای نالهء
شیطان را شنیدم،پرسیدم یا رسول الله! این چه صدائی بود؟ فرمود: این
شیطان است،از اینکه او را بپرستند نومید شد،به راستی تو هم می شنوی
آنچه را من می شنوم و می بینی آنچه را که من می بینم،با این تفاوت که
تو پیامبر نیستی،اما تو وزیر منی و تو در راه خیر هستی.
(نقل از خطبه 234 نهج البلاغه)