قصاص،حکم مترقّی اسلام:(3)
احکام امضایی، پویایی و
عقلانیت:
همواره چنین نیست که احکام امضایى به علت پسندیدهبودن، مورد امضا و تأیید شارع
قرار گرفته باشند؛ بلکه این گونه احکام بر دو قسمند: یکم: «احکام امضایى مطلوب» و
دوم: «احکام امضایى تحمیلى».
احکام امضایی تحمیلی احکامی هستند که نه به سبب موجه و مطلوببودن، بلکه به سبب
رواج در میان عرف و وجود محذورات اجتماعى در مخالفت با آنها، موقتا مورد امضا قرار
گرفتهاند. در حقیقت، پذیرش این دسته از احکام، بر شریعت تحمیل شده است؛ در حالى
که احکام امضایی مطلوب این گونه نیست و به سبب عقلایى، منطقى و موجهبودن از منظر
نظام حقوقی اسلام، مورد تأیید شرع قرار گرفته است. براى مثال در زمان بعثت حضرت
ختمى مرتبت (صلی الله علیه و آله) موضوع بردهداری، امری معمول و رایج میان عرف
بود؛ به گونهاى که بردهداری دست کم، یکى از منابع اصلى مالکیت به شمار میرفت.
اگر شریعت اسلام آن را نمىپذیرفت و آن را باطل اعلام میکرد، در واقع اصلىترین
منبع ثروت مردم را کأن لم یکن اعلام میکرد. به خوبی روشن است که از میان برداشتن
چنین مناسبات ریشهداری در میان مردم، بدون مقدمات لازم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی،
میتواند پیامدهای بسیار ویرانگری برای جامعه ایجاد کند و از سوی دیگر بسیاری از
مردم را بر علیه دین تهییج و تحریک کرده و دشمنیها را بدون حکمت افزایش دهد. از
این رو آن را به نحو تحمیلى پذیرفت، اما سیاستى اتخاذ کرد که بردهدارى به تدریج
ملغى و منسوخ شود. هرچند بردهگیری و بردهداری از طریق جنگ را پذیرفت و آن را
ملغی نکرد؛ زیرا در این امر حکمتهایی وجود دارد که در جای خود از آنها بحث شده
است.(4)
اما احکام امضایى مطلوب، به سبب برخورداری از مبنایی عقلایی، داشتن قابلیت بقا،
نقش تسهیلکننده و ساماندهنده در امور اجتماعی، پذیرفته و امضا میشود؛ هرچند
ممکن است اصلاحات و تغییراتی در آن اصورت گیرد. از این رو هیچگونه ملازمهای میان
امضاییبودن حکم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد؛ بلکه حکم امضاشده نیز مانند
احکام تأسیسی، مشمول حدیث امام صادق(ع) قرار دارد که فرمود: «حلال محمد تا روز
قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است»!(5)احکام امضایی مطلوب یا ریشه در
عقلانیت انسانها دارد و یا از شریعتهای گذشته بر جای مانده است و از این رو مورد
تأیید شریعت اسلامی قرار گرفته است. بنابر این ادعای اینکه اسلام بر مبنای جبر
اجتماعی به پارهای از احکام رایج در میان مردم زمانه نزول تن داده است و امروزه
که چنان جبری وجود ندارد باید در تغییر و اصلاح آن احکام اقدام کرد، ادعایی باطل و
نارواست. اگر به تاریخ نزول قرآن و تشریع احکام عملی بنگریم، خواهیم دید که
رفتارها و احکام فراوان دیگری وجود داشت که اتفاقا از منظر فرهنگ عامیانه، مهمتر
و ریشهدارتر بود ولی به سبب آنکه آموزههایی غیرانسانی، ملحدانه و نامعقول بود،
اسلام با آن به ستیز برخاست و آن را برانداخت. رسم میخوارگی، انواع ازدواجهای
باطل و روابط نامشروع، شرک و بتپرستی، زنده در گور کردن دختران و دهها رسم و
عادت غلط و نامعقول و غیراخلاقی دیگر با شدت و صراحت باطل و انکار شد.
پانوشت ها:
4. محقق داماد، قواعد فقه ، ج1، ص: 7
5.کافی ، ج 1 ، ص 58
ادامه دارد...